دعوای تاریخی اینجا بر سرزمینی به وسعت استان قم ایران است؛ جلگههای سبز و مرتفعی که تا بود زمین مناسب برای گلهدارن بود و کشاورزان و زنبور داران؛ منطقه قرهباغ که با وجود اکثیرت ارمنیاش، در تقسیمبندیهای دولت مرکزی در اتحاد جماهیر شوروی وسط خاک جمهوری اذربایجان قرار گرفته بود و خیلیها فکر میکردند دلیلش نادانی دولت مرکزی نسبت به ترکیب جمعیتی این منطقه است.
در تاریخ اوایل قرن بیستم در این مورد آمده است که مردم ارمنستان و قرهباغ چندین بار با نامهنگاری و جمعکردن طومار و فرستادن سفیر و پیک به مقر دولت مرکزی آن زمان اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیستی سعی کردند دولت را قانع کنند که تقسیمبندیها اشتباه بوده است و قرهباغ با اکثیرت جمعیت ارمنی اش باید در جمهوری ارمنستان قرار بگیرد. این موضوع هر چند مورد توجه برخی رهبران شوروی قرار گرفت هیچ وقت به تصمیمی که رضایت کامل دو طرف ارمنی و آذری را جلب کند منجر نشد. اول برای این که یکی از سیاستهای دولت شوروی جابهجایی اقوام و به هم زدن ترکیب جمعیتی مناطق مختلف تحت کنترلش بود و بنابراین از قرارگرفتن یک اقلیت ارمنی از یکی از جمهوریهای مسلمان استقبال میکرد. دوم به این دلیل که قانون اساسی حکومت شوروی تغییر قلمروی هر یک از جمهوریها را مشروط به موافقت مردم آن جمهوری کرده بود و حکومت جمهوری آذربایجان با واگذارکردن قرهباغ به ارمنستان مخالف بود، در نتیحجه با وجود تلاشهایی برای دادن خودمختاری به این منطقه و حتی در مقاطعی، تعیین حاکمان روس و نظامی برای آن، درگیری بر سر این منطقه تمام نشد، خودمختاری آن هم که هر از چند گاهی در طول تاریخ برای چند دهه ادامه یافته ، همواره وضعیتی شکننده و مورد تهدید بوده است.